ده الفباي باستاني که تاکنون رمزگشايي نشده اند
چطور بايد يک خط ناشناخته را رمزگشايي کرد؟ براي اين کار وجود حداقل دو پيش شرط لازم است؛ نخست بايد نوشته ها و اسناد کافي براي انجام کار در اختيار باشد. دوم بايد پيوندي با يک زبان شناخته شده وجود داشته باشد. اگر يک کتيبه دو زبانه يا سه زبانه يا اسامي خاص قابل شناسايي داشته باشيم کمک بسيار بزرگي خواهد بود. اگر هيچ پيوند واضحي وجود نداشته باشد، ابتدا بايد تلاش شود تا زبان پنهان شده را به يک زبان آشنا ربط داد. بسياري از خط هاي باستاني تاکنون رمزگشايي شده اند؛ اما نمونه هاي مهمي نيز وجود دارند که هنوز بايد کشف رمز شوند. اين نوشته ها به سه دسته اصلي تقسيم مي شوند: خط شناخته شده اي که به يک زبان ناشناخته نوشته شده است؛ خط ناشناخته اي که به يک زبان شناخته شده نوشته شده است؛ و خط ناشناخته اي که به زباني ناشناخته نوشته شده است. رمزگشايي دو گروه اول محتمل تر است؛ اما گروه سوم-که برخي آن را ناشناخته ناشناخته ها مي نامند- قضيه دشوارتري است؛ اگر چه اين موضوع باعث نمي شود تا مردم دست از تلاش براي رمزگشايي آن بردارند. بيشتر خط هاي رمزگشايي نشده تا حدودي رمزگشايي شده اند و محققان معروف جهان ادعا دارند که برخي از آن ها را کمابيش به طور کامل رمزگشايي کرده اند. در خصوص بيشتر اين خط ها امکان پيشرفت هاي بيشتر وجود دارد؛ خصوصاً اگر کتيبه ها و نوشته هاي باستاني بيشتري کشف شود؛ اتفاقي که خوشبختانه اغلب رخ مي دهد. هفته نامه دانستني ها۱۰ الفباي باستاني رمزگشايي نشده را معرفي کرده که در ادامه خلاصه آن را مي خوانيد:
براي کساني که به زبان و نوشتار علاقه دارند، اتروسک ها قومي مجذوب کننده و در عين حال نااميد کننده هستند. رمزگشايي از زبان اتروسک ها مانند اين است که بخواهيد فارسي را با استفاده از نوشته هاي روي سنگ قبرها ياد بگيريد. خط اتروسک ها براساس شکلي از الفباي يونان باستان نوشته شده؛ اما زبان آن ها به يکديگر شباهت ندارد. بنابراين اگر چه جملات اتروسک ها را به راحتي مي توان «خواند» اما هيچ کس ايده اي ندارد که آن ها چه معنايي دارند. تنها نام افراد و مکان ها معلوم است و دانشي سطحي درباره لغات و اصطلاحات استاندارد آن ها وجود دارد. اتروسک ها تمدني پيشا تاريخ هستند که در غرب ايتاليا ظهور کردند؛
ترجمه فوری ،جايي که اکنون توسکاني و بخشي از منطقه آمبريا واقع شده است و در قرن اول پس از ميلاد جذب امپراتوري روم شدند. آنان قومي باسواد بودند و هزاران نوشته از خود برجاي گذاشتند. حدود ۲۵۰ کلمه است که اکنون توافق بر سر معناي آن ها وجود دارد و به کمک کتيبه هاي جديدي که کشف مي شوند، اين تعداد رو به افزايش است.
در سال ۱۹۰۰، آرتور ايوانز که باستان شناسي انگليسي بود، هنگام حفاري در قصر مينوس واقع در شهر کنوسوس-که پايتخت تمدن باستاني عصر مفرغ جزيره کرت يعني مينوسي ها بود- نه يکي، بلکه دو خط ناشناخته را کشف کرد که هر دوي آن ها روي الواح رسي کنده شده بودند. يکي از اين خطوط، خط Linear B، در سال ۱۹۵۲ رمزگشايي شد و به اين ترتيب به نخستين نوشته هاي قابل خواندن اروپا تبديل شد. اما خط ديگر، Linear A، کماکان رمزگشايي نشده باقي مانده است. تاريخ خط Linear B به حدود ۱۴۵۰ پيش از ميلاد بازمي گردد. اين خط شکلي قديمي و منسوخ از خط يوناني باستان است که توسط يوناني زباناني که در همان زمان بخش هايي از کرت را فتح کردند استفاده مي شد. خط Linear A قديمي تر است و تاريخ آن به قرن ۱۸ پيش از ميلاد باز مي گردد. اين خط، خط تمدن مينوسي است و تنها پيوند محکمي است که ما با زبان گمشده مينوسي ها داريم. در کمال تاسف براي رمزشکنان تعداد نوشته هاي موجود به خط Linear A بسيار کمتر از نوشته هاي خط Linear Bاست و فقط حدود ۱۵۰۰ مورد است. نمادهاي خط Linear A بسيار شبيه نمادهاي خط Linear B است؛ اما اين بدان معنا نيست که نشانه هاي خط Linear Aلزوماً آوايي يکسان با نمادهاي مشابه خود در خط Linear B دارند؛ چرا که زبان هاي مينوسي و يوناني با يکديگر متفاوت است.
بقاياي به جا مانده از تمدن دره سند (Indus Valley) يا تمدن هاراپان منطقه اي گسترده شامل پاکستان و شمال غربي هند را در برمي گيرد؛ ناحيه اي که حدود يک چهارم اروپا وسعت دارد. در اوج شکوه اين تمدن و بين سال هاي ۲۵۰۰ تا ۱۹۰۰ پيش از ميلاد، شهرهاي مهم آن قابل قياس با تمدن هاي معاصر مصر و ميان رودان بود. خط اين تمدن به زيبايي هر چه تمام تر روي حدود ۵۰۰۰کتيبه حکاکي شده که بسياري از آن ها سنگ هايي هستند که از خانه ها و خيابان هاي شهرهاي ويران شده آن ها به دست آمده اند. خمير مايه اصلي اين مهرها، چهارپايي با يک شاخ شبيه به تک شاخ افسانه اي است. نوشته ها به طرز نااميد کننده اي کوتاه هستند. متوسط طول نوشته ها ۵ علامت است و طولاني ترين آن ها نيز فقط شامل ۲۰ علامت مي شود. بعضي محققان اصولاً اين ايده را که آن ها نوشته هايي باستاني هستند زير سوال مي برند؛ اما غالب محققان بر نوشته بودن آن ها مهر تاييد مي زنند.
، تایپ فوری ،در هزاره اول پس از ميلاد، سلسله پادشاهي کوش (Kush) در اطراف دو پيچ خوردگي بزرگ رود نيل ميان ابوسمبل و خارطوم-محلي که سودان امروزي قرار دارد- شکوفا شد. تمدن کوش(يا آن طور که براساس نام پايتخت شان، Meroe، مروئي ها نيز ناميده مي شوند) يکي از مهم ترين حکومت هاي زير صحراي آفريقا بودند. در سال ۷۱۲ پيش از ميلاد، پادشاهي کوش مصر را فتح کرد و به عنوان بيست و پنجمين سلسله پادشاهي آن پذيرفته شد. «فراعنه سياه» نزديک به ۷۰ سال بر مصر حکومت کردند تا اين که در سال ۶۵۶ پيش از ميلاد آشوريان کوش ها را مجبور ساختند به سرزمين اصلي خود بازگردند. تاريخ هيروگليف مروئي به بعد از شکست آن ها بازمي گردد. فراعنه کوش از هيروگليف مصريان باستان استفاده مي کردند؛ اما از قرن سوم پس از ميلاد خطي جديد و بومي در کنار آن ظهور يافت. همانند مصر باستان، دو شکل متفاوت از اين خط وجود دارد؛ خط هيروگليف که در مقبره ها استفاده مي شد و اساساً نشانه هايي تصويري است و خط شکسته روزمره که سبک نوشتاري سر هم بود. در هر کدام از اشکال خط مروئي ۲۳ نماد وجود دارد. از اين نظر و بر خلاف هيروگليف مصري که از صدها نماد استفاده مي کرد، اين خط شبيه به الفباهاي امروزي است. حدود سال ۱۹۱۱، فرانسيس لولينگريفيث که مصر شناس دانشگاه آکسفورد بود، با استفاده از کتيبه هايي که متني را با استفاده از هر دو خط مروئي و مصري ثبت کرده بودند، معادل هاي آوايي هر دو شکل خط مروئي را رمزگشايي کرد. پس از کار گريفيث، کلمات مروئي نيز همانند کلمات اتروسکي قابل «خواندن» شدند. گريفيث هميشه عقيده داشت که زبان مروئي روزي رمزگشايي خواهد شد. ولي با وجود گذشت دهه ها مقايسه ميان کلمات مروئي و زبان هاي آفريقايي باستاني و امروزي آن منطقه، هنوز هيچ شباهت متقاعدکننده اي کشف نشده است.
خط اوليه عيلام (proto-Elamite) قديمي ترين خط کشف رمز نشده دنياست. تصور مي شود اين خط در واقع سيستم نوشتاري کاملاً شکل يافته اي است که البته هيچ راهي براي اطمينان يافتن از آن وجود ندارد. احتمالاً از اين خط به مدت ۱۵۰ سال و حدود سال هاي ۳۰۵۰ پيش از ميلاد در عيلام استفاده مي شده است. اطلاعات اندکي درباره مردمي که به اين خط مي نوشته اند در دسترس است و قدمت آن تقريباً به اندازه قديمي ترين نوشته تاريخ، ابتدايي ترين شکل خط ميخي تمدن ميان رودان است. خط اوليه عيلام پيش زمينه خط ديگري است که تا حدودي رمزگشايي شده است؛ عيلامي خطي (Linear Elamite) که حدود ۷۵۰ سال بعد و در همان منطقه رواج يافت. عيلامي خطي نيز به نوبه خود پيش زمينه يک خط سوم به شمار مي رود؛ گونه اي خط ميخي که عيلامي ها قرن ها از آن استفاده مي کردند و تاريخ آغاز آن به قرن ۱۳پيش از ميلاد بازمي گردد، خط سوم يعني خط ميخي عيلامي که در قرن ۱۹ رمزگشايي شد. بنابراين سه خط عيلامي وجود دارد که هر کدام با يک فاصله زماني ۸۰۰ ساله از يکديگر جدا مي شود و هيچ نوشته اي براي پر کردن اين شکاف تاريخي وجود ندارد.
جزيره ايستر مکاني فريبنده و مرموز است و خط بومي اين سرزمين، رونگو-رونگو از اين قاعده مستثنا نيست. در زبان راپانويي که زبان مردم جزيره ايستر است، رونگو-رونگو به معناي «سرود» است. اگر چه زبان مربوط به خط رونگو-رونگو به احتمال زياد شبيه به راپانويي است؛ اما خود خط بسيار پيچيده و گيج کننده است. تنها ۲۵ کتيبه از اين خط وجود دارد که برخي از آن ها بسيار طولاني هستند و روي تخته پاره هاي آب آورده نوشته شده اند. سن اين خط نيز معمايي است. بنابر افسانه هاي محلي اين نوشته ها هنگام مسکوني شدن جزيره ايستر و توسط قايق به آن جا آورده شده اند؛ تاريخي که اگر چه دقيقاً مشخص نيست؛اما احتمالاً حدود سال ۳۰۰ پس از ميلاد است. با اين وجود، نخستين اروپايياني که به اين جزيره پا گذاشتند (ناوگان هلندي در سال ۱۷۲۲) مدرکي از رونگو-رونگو به دست نياوردند. پس از آن، دو کشتي اسپانيايي در سال ۱۷۷۰ به اين جزيره رسيدند و «معاهده اي» را امضا کردند که ادعا مي کرد جزيره ايستر متعلق به اسپانياست. اگر چه جزيره نشينان اين معاهده را «امضا» کردند؛ اما امضاي آنان هم شباهتي به خط رونگو-رونگو ندارد. حتي کاپيتان جيمز هوک که در سال ۱۷۷۴ به اين جزيره رسيد، هيچ نوشته اي را نديد. نخستين مشاهده تاييد شده از خط رونگو-رونگو مربوط به فردي فرانسوي در سال ۱۸۶۴ است که اشاره کرده دانش مربوط به اين نشانه ها از ميان رفته است. با وجود تلاش هاي اسقف تاهيتي در دهه ۱۸۷۰ هيچ جزيره نشيني يافت نشد که بتواند اين خط را بخواند. براي خواندن يک لوح به خط رونگو-رونگو، بايد از گوشه پايين و سمت چپ نوشته شروع کنيد و کل خط را بخوانيد، سپس لوح را ۱۸۰ درجه بچرخانيد و خواندن خط بعدي را مجدداً از سمت چپ به راست آغاز کنيد. با رسيدن به انتهاي اين خط ، مجدداً لوح را ۱۸۰ درجه بچرخانيد و به همين منوال ادامه دهيد.ترجمه متن انگلیسی به فارسی
در آمريکاي مرکزي تعدادي خط باستاني رمزگشايي نشده وجود دارد که از ميان آن ها سه مورد توجه خاصي را به خود جلب کرده اند: اولمک، زاپوتک وايستمين. قديمي ترين خط قاره آمريکا احتمالاً مربوط به اولمک هاست ؛ پيش از آن که يک کتيبه از آنان توسط شرکت هاي راه سازي کشف شود تصور مي شد که اولمک ها قومي بي سواد و عامي بودند. اين کتيبه که تاريخ آن به سال ۹۰۰ پيش از ميلاد بازمي گردد، از ۶۲ نماد تشکيل شده است که برخي از آن ها تکراري هستند. به احتمال زياد ما با يک نوشتار روبه رو هستيم؛ اما بدون کشف نوشته ها و کتيبه هاي بيشتر هيچ قطعيت و البته اميدي براي رمزگشايي از آن وجود ندارد. تمدن زاپوتک در منطقه اوکساکاي مکزيک، بدون شک توانايي نوشتن داشت. حدود ۱۲۰۰ جسم نوشته شده از اين تمدن کشف شده است که از ديوارهاي نقاشي شده تا کوزه، استخوان و صدف را شامل مي شود. تاريخ خط آن ها ظاهراً به ۶۰۰ تا ۴۰۰ سال پيش از ميلاد باز مي گردد. دانش پژوهان با بررسي تقويم زاپوتک ها دريافته اند که اين تقويم، پيش درآمد تقويم معروف مايا بوده است. اگر چه کماکان در منطقه به زبان هاي زاپوتکي صحبت مي شود، بازسازي و احياي زبان خط به مراتب دشوارتر است که تا حدودي به دليل پيچيدگي گيج کننده گروه زبان هاي زاپوتکي متاخر است. آخرين و جنجالي ترين خط مربوط به ايستمين هاست، اگر چه حتي درباره نام آن ها توافق وجود ندارد و برخي آن را اپي-اولمک مي نامند.
به نظر مي رسد که لوح منزوي و نه چندان خوشنام فايستوس، قديمي ترين سند چاپي دنيا باشد. اين لوح که حدود ۱۵ سانتي متر قطر دارد هم اکنون در موزه هراکليون جزيره کرت يونان نگهداري مي شود. اما برخي عقيده دارند که اين لوح را نبايد به عنوان يک خط رمزگشايي نشده تلقي کرد؛ چرا که اين لوح در حقيقت چيزي جز يک فريب و کلاهبرداري نيست. با اين وجود، اغلب منابع معتبر آن را حقيقي و اصيل مي دانند؛چرا که کشف آن در سال ۱۹۰۸ توسط باستان شناسان ايتاليايي و در منطقه فايستوس صورت گرفته است؛ منطقه اي باستاني که تاريخ آن به حدود ۱۷۰۰ پيش از ميلاد مي رسد. اما محققان اندکي پيدا شده اند که آن قدر جرات داشته باشند تا کشف رمزي را براي نوشته هاي آن پيشنهاد دهند.ترجمه متون انگلیسی ،
[ چهارشنبه 27 اسفند 1393 ] [ 11:46 ] [ pouya ]
[ ]