دستور زبان فارسی-بخش سوم

3-1- اقسام صفت:

1- صفت مطلق 4- صفت فاعلی 7- صفت تفضیلی

2- صفت جامد 5- صفت مفعولی 8 - صفت عالی

3- صفت مشتق 6- صفت نسبی 9 - صفت ساده 10- صفت مرکب

1- صفت مطلق؛ یا ساده آنست که حالت موصوف خود را بطورمطلق بفهماند. ماندد: گل سرخ- کتاب بزرگ- زن پارسا- خدای مهربان- کبوتر سفید- چشم سیاه.

2- صفت جامد؛ آنست که از کلمه ای دیگر مشتق نشده باشد، (از ریشه فعل گرفته نشده باشد). مانند: خوب- بد- تلخ- سیاه- سفید- کوتاه- دراز- روشن- تیره.

3- صفت مشتق؛ آنست که از ریشه ی کلمه ی دیگری(ریشه فعل) گرفته شده باشد. مانند: دونده- بینا- آموزگار- پرستار- نمودار.

4- صفت فاعلی؛ آنست که بر کننده کاری یا دارنده حالتی دلالت نماید. مانند: دانا- بیننده- ستمگر- سوزان- راننده- دوان. نشانه های صفت فاعلی در زبان فارسی بدین گونه است:

-نده : که به آخر فعل امر اضافه می شود مانند: گوینده- شنونده- خواننده- دونده- رونده – حزن آور- زورگو- خطابین- دانشجو- وطنخواه- سختگیر

-ان : که این نیز به آخر فعل امر می آید وغالبا جنبه قیدی دارد و نه صفت ولی گروهی نیز آنرا صفت حالیه گفته اند. مانند: گریان- خندان- پرسان.

-الف: که این نیز به آخر فعل امرافزوده می گردد و صفت یا حالتی را برای شخص یا چیزی بطور همیشگی بیان می نماید. مانند: دانا- بینا- شنوا- گویا. درعربی به این صفتها، صفت مشبهه گفته می شود.

-ار: در آخر فعل ماضی و امر: پرستار- نمودار- خواستار- خریدار

- گار: درآخر فعل ماضی وامر: آموزگار- آفریدگار- پروردگار

-کار: در آخر اسم اضافه می شود: ستمکار- فراموش کار

- گر: که این نیز به آخر اسم اضافه می شود: ستمگر- دادگر- بیدادگر

5-صفت مفعولی؛ که به آن اسم مفعول نیز گفته می شود. آنست که برشخص یا چیزی که فعل بر آن واقع شده است دلالت نماید: زده- گفته- دست پخت- نازپرود- خواب آلود. نشانه ی صفت مفعولی" ه " است مانند: زده- گفته- رفته- که گاه "شده " نیز به آخر اضافه می شود: زده شده- گفته شده

6- صفت نسبی؛ آنست که کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی یا محلی نسبت دهند. مانند: تبریزی- بلورین- پشمین- پشمینه- انسانی- مهتابی- جهرمی- سیمین- سیمینه- ساروی- مروزی. نشانه هایصفت نسبی:

- ی : مانند: الهی ( لطف الهی بکند کار خویش/ مژده رحمت برساند سروش)

- ین : مانند: سیمین (پادشاهی پسر به مکتب داد / لوح سیمینش درکنار گذارد / برسرلوح او نبشته به زر/ جور استاد به زمهر پدر)

- گان : مانند: گروگان- دهگان- مهرگان

-ه : مانند: دوروزه- دهه- هزاره (غم زمانه که هیچش کران نمی بینم / دواش جز می چون ارغوان نمی بینم)

- ینه : مانند: پشمینه- زرینه- سیمینه(شرممان باد زه پشمینه ی آلوده ی خویش)

-انه : مانند: زنانه- مردانه- عاشقانه- جانانه( قانع به خیالی زتو بودیم چو حافظ / یارب چه گدا همت و شاهانه نهادیم)ترجمه فارسی به انگلیسی

7- صفت تفضیلی(برتر): به صفتی گفته می شود که بوسیله ی آن موصوف با یک یا چند فرد هم نوع خود سنجیده می شود. نشانه آن در زبان فارسی " تر" است، که به آخر صفت ساده(مطلق) آورده می شود. مانند: خوبتر- قشنگتر- پس از صفت تفضیلی معمولا حرف اضافه ی " از" آورده می شود مانند :( زمین گشت روشن تر از آسمان). ولی گاهی به جای "از" کلمه های "که" و "تا" آورده می شود (به نزدیک من صلح بهتر که جنگ)، (بمیرم بهترتا درامتحان موفق نشوم). صفتهایی مانند: به- مه- که- کم وبیش، بدون داشتن علامت "تر" می توانند صفت تفضیلی باشند. (غم حبیب به که گفتگوی رقیب/ که نیست سینه ی ارباب کینه محرم راز). ، ترجمه متون تخصصی ،

8- صفت عالی(برترین): صفتی است که برتری موصوف خود را بر تمام افراد همنوع و همجنس خود برساند. نشانه ی آن در زبان فارسی"ترین" است. زیباترین – باهوش ترین- داناترین.

9- صفت ساده: آنست که یک کلمه و بدون جزء باشد. مانند: خوب- بد- راست- دروغ

10- صفت مرکب: دارای دوجزء یا بیش تراست. ماندد: خوشقدم- دلتنگ- دور دست- همکلاس- همسفر- دانشمند. صفات مرکب بدین ترتیب حاصل می شوند: ترجمه فوری

-از دو اسم: سنگدل- گلعذار- پریچهر- راستگو- ماهروی.

- ازفعل امر واسم: مردم آزار- سخن شنو- پندپذیر- خداشناس

-ازاسم وصفت: سربلند- دلتنگ- سرسنگین- دلخوش

-ازقید واسم: دوردست- زیردست- پرگل- کم مایه

-از اسم وعدد: یکدل- دورو- صد زبان

-از اسم و پیشاوند: همکلاس- همسفر- نااهل

-ازاسم و پساوند: دانشمند- سخنور- اندوهگین

، تایپ فوری ، نکته: به انواع دهگانه صفتهای بالا صفتهای پسین می گویند اما گروه دیگری ازصفت وجود دارد که به آنها صفتهای پیشین گفته می شود به این شرح :

1- صفت شمارشی: دوسرباز

2-صفت اشاره: آن سرباز- این خانه- آن لباس

3-صفت پرسشی: کدام لباس- چه لباسی.،سایت ترجمه انگلیسی به فارسی

4- کنایات

تعریف: کنایات جمع کنایه است و آنها عبارتند از کلمه هایی که معنی آنها پوشیده است و برای دانستن آنها به کلمه های دیگری بنام قرینه نیازمندیم. کنایات پنج دسته است: 1- ضمیر 2- اسم اشاره (صفت اشاره) 3- موصول 4- مبهمات و 5- ادوات پرسش . ترجمه متن فارسی به انگلسی

4-1- ضمیر:

ضمیرکلمه ایست که بجای اسم می نشیند تا نیازی به تکرار اسم نباشد. مثال: یک نفر نیست که از مهتر من بپرسد به چه دلیل تصور می کند ما بی اطلاع و بی شعور خلق شده ایم و به کدام حق هر وقت به یک نفر انسان می خواهند نسبت احمق بدهند او را به ما تشبیه می کنند. در این مثال به کلماتی مانند ما و من ضمیر گفته می شود و به اسمی که ضمیر به جای آن قرار گرفته است مرجع ضمیر گفته می شود.ترجمه متن انگلیسی به فارسی ،

مرجع ضمیراغلب قبل از ضمیر آورده می شود و در ضمن باید معلوم و روشن باشد تا اشتباهی رخ ندهد. برای نمونه اگر گفته شود: پرویز و سهیلا را در خیابان دیدم و از او گله کردم معلوم نیست ضمیر او به پرویز بر می گردد یا به سهیلا. گاهی اتفاق می افتد که مرجع ضمیر یک کلمه ی معین نیست بلکه به نتیجه و معنای جمله ی قبل بر میگردد. مثال: تندرستی بهترین نعمتها می باشد و آن در نزد خردمندان آشکار است.ترجمه متن انگلیسی ،

اقسام ضمیر:

الف- ضمیر شخصی: آن است که بر گوینده و شنونده و کسی که ازاو سخن به میان است دلالت نماید. گوینده ی سخن را اول شخص- شنونده یا مخاطب را دوم شخص و کسی که از او سخن به میان است ولی روی سخن به او نیست را غایب یا سوم شخص می گویند. این سه شخص یا مفردند یا جمع. ضمیر شخصی خود بر دو گونه است : ترجمه متون انگلیسی ،

-ضمیر شخصی منفصل (گسسته): ضمیر شخصی وقتی به تنهایی گفته شود و به کلمه ی دیگری پیش از خود متصل نگردد آنرا ضمیر شخصی منفصل می نامند. مثال: من- تواوما - شما ایشان( آنها)

ترجمه متون ،

[ بازدید : 247 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 27 اسفند 1393 ] [ 12:22 ] [ pouya ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]